نظریه ادوارد ثرندایک بر اساس کتاب هرگنهان
ثورندایک
یکی از نظریهپردازان یادگیری، که از مؤثرترین روانشناسان در توسعهی روانشناسی حیوانی است، ادوراد.لی ثورندایکمیباشد. روانشناسان، ثورندایک را بیشتر به عنوان یک متخصص یادگیری میشناسند…
یادگیری، اساس رفتار آدمی بوده و اکثر رفتارهای آدمی حاصل یادگیری میباشد. انسان از طریق یادگیری روی محیط خود تاثیر گذاشته و از آن تاثیر میپذیرد. فرآیند یادگیری از آغاز تولد انسان شروع شده و تا پایان عمر او ادامه دارد و ساحتهای فراوانی از یادگرفتن، سخن گفتن تا رفتار اجتماعی و پرورش، عقلانی، عاطفی، روحی، اخلاقی و … را شامل میشود. روانشناسان، همواره تلاش داشتهاند که فرایند یادگیری را تبیین کرده و در قالب نظریاتی به توضیح نظری این فرآیند بپردازند. البته این تلاشها نیز چون هر تولید علمی دیگری که در چرخه دانشزایی به وجود میآید، معمولا تحت تاثیر خاستگاه نظری و پارادایمهای مورد تعلق خاطر نظریهپردازان است.
وی نخستین کسی بود که به
تحقیق آزمایشی واقعی با حیوانات دست زد. پیشروان وی، بهویژه "رومانس" و
"مورگان"، جنبههای خاصی از پژوهش آزمایشی را بهکار بردند، لکن
مشاهدات آنان بیشتر بهطور طبیعی انجام میگرفت تا در وضعیت کاملا مهارشدهی
آزمایشگاه روانشاختی.
روانشناسان، ثورندایک را بیشتر به عنوان یک
متخصص یادگیری میشناسند. از کارهای عمدهی او علاوه بر کتابهای "عناصر روانشناسی"
و سه جلد کتاب تحت عنوان "روانشناسی تربیتی"، میتوان از "روانشناسی
یادگیری" و "اساس یادگیری" نام برد که هر یک در زمان خود از معروفترین
و محبوبترین کتابهای روانشناسی بودهاند.[۴] نتایج
اولیه تحقیقات ثورندایک در زمینه یادگیری در رسالهی دکترای او که به دانشگاه
کلمبیا تقدیم شده بود، در سال ۱۸۹۸ به صورت جزوهای به چاپ رسید.[۵] وی، در
آغاز نظریهی خود را آزمایش و خطا( trial and error ) نامید. این نظریه، با نامهای زیر هم مورد بحث قرار
گرفته است:
· کوشش و موفقیت اتفاقی
· یادگیری پیوندی
· نظریهی محرک – پاسخ
· یادگیری رفتاری
· یادگیری کوشش و خطا
1- یادگیری در نتیجه پیوند بین محرك (S) و پاسخ (R) بوجود می آید به همین دلیل به نظریه ثرندایك نظریه پیوندگرایی گویند.
2- یادگیری در نتیجه تداعی گرایی بوجود می آید.
3- نظریه ثرندایك رویكرد آزمایشی دارد.
4- یادگیری به صورت كوشش و خطا صورت می گیرد.
5- یادگیری مبتنی بر هیچ نوع تفكر و استدلالی نیست.
پژوهش های حیوانی پیش از ثورندایک کتاب
دکارت هم بدن انسان و هم بدن حیوانات بر طبق اصول ماشینی واحد عمل می کند و مشوق تحقیقات کالبدشکافی درباره حیوانات بود.
داروین انسانها و غیر انسانها در همه جنبه ها چه از لحاظ کالبد شکافی چه هیجانی و چه شناختی شبیه به هم هستند.
جورج جان رومانس هوش حیوانی ،تکامل ذهن در حیوانات و تکامل ذهنی در انسان است.
دلایلی که رومانس برای حمایت از پیوستگی هوش و رفتار هیجانی بین حیوانهای پایین تر و انسان دادعمدتا وقایعی داستانگونه بود که غالبا ویژگی انسان انگاری یا نسبت دادن فرایندهای فکری آدمی به حیوانات غیر انسان مشخص می شدند.
قانون مورگان
: ما در هیچ موردی نباید عملی را بعنوان نتیجه فعالیت یک قوه سطح عالی روحی تفسیر کنیم اگر بتوانیم آن را بعنوان نتیجه فعالیت عاملی که در مقیاس روانشناختی در رده پایین تر قرار دارد تفسیر نماییم
هرگنهان اغلب قانون مورگان به عنوان اخطاری علیه گمانه زنی درباره اندیشه ها یا احساس ها در حیوان های غیر انسان تفسیر می شود در واقع مورگان باور داشت که غیر انسان ها نیز از فرایند های شناختی برخوردارند قانون او به ما می گوید که ما نمی توانیم فرض کنیم که فرایند های ذهنی انسانها با فرایندهای ذهنی غیر انسانها یکسان هستند و همچنین ما نباید رفتاری را به یک فرایند پیچیده شناختی نسیت دهیم وقتی که می توانیم آن را با فرایند کمتر پیچیده کنیم.مورگان رفتار حیوان را آن طور که در محیط طبیعت رخ می دادند توصیف می کرد.
مفاهیم نظری عمده
1-پیوندگرایی 2- گزینش و پیوند 3- یادگیری افزایشی است نه بینشی 4- یادگیری با واسطه اندیشه صورت نمی پذیرد 4- همه پستانداران یکسان یاد می گیرند
پیوندگرایی تداعی بین تاثیرات حسی و تکانه های عمل را اتصال یا پیوند می نمامند.کوششی رسمی جهت ربط دادن رویدادهای حسی به رفتار است . نظریه پیوند گرایی ترکیبی از تداعی گرایی ، داروین گرایی، و روش علمی است.به نظر ثراندایک محرک و پاسخ به وسیله یک رابط عصبی به هم متصل می شود .
گزینش و پیوند
اساسی ترین شکل یادگیری از راه کوشش و خطا است که به آن اصل گزینش و پیوند می نامد که از طریق آزمایشهای اولیه خود به اندیشه اساسی کوشش و خطا رسید. ثورندایک از آزمایشهای خود با گربه چنین نتیجه میگیرد که حیوان:
1-کورکورانه و بیهدف رفتار میکند.
2- پیشرفت او در یادگیری به روش آزمایش و خطا انجام میشود
3- بهطور اتفاقی پاسخ درست را به دست میآورد
4- یادگیری او بر اثر دریافت پاداش صورت میگیرد.
5- یادگیری افزایشی است نه بینشی
باتوجه به کاهش کند زمان مورد نیاز برای حل کردن مسئله بعنوان تابعی از کوشش های متوالی ثراندایک نتیجه گرفت که یادگیری افزایشی است نه بینشی یادگیری در گامهای منظم بسیار کوچک رخ می دهد مه در پرش های بزرگ .
6- یادگیری او بر اثر دریافت پاداش صورت میگیرد.
یادگیری مستقیم است و با واسطه تفکر یا استدلال صورت نمی پذیردو با پیروی از اصل ایجاز تعقل را به نفع گزینش و پیوند مستقیم در یادگیری رد کرده تنزل مقام تعقل و کاهش اهمیت اندیشه ها در یادگیری آغاز گرنهضت آمریکایی بود.
قوانین یادگیری ثرندایك تا قبل از سال 1930
الف-مفاهیم اصلی
1- قانون آمادگی: شخص باید آماده انجام عمل باشد. طبق این قانون فرد باید از لحاظ رشد جسمی، عاطفی، ذهنى و غیره به اندازه کافى رشد کرده باشد تا بتواند مفهومهاى مورد نظر را بخوبى یاد بگیرد.
2- قانون تمرین : براساس قانون تمرین، هر قدر محرکى را که پاسخ رضایتبخش به دنبال دارد بیشتر تکرار کنیم، رابطه بین محرک و پاسخ مستحکمتر و پایدارتر خواهد شد ( قانون استفاده)، و بالعکس؛ یعنى بر اثر عدم تکرار، پیوند میان محرک و پاسخ ضعیفتر و سستتر مىشود ( قانون عدم استفاده)
3- قانون اثر : قانون اثر نشاندهنده این واقعیت است که در جریان آزمایش و خطا، هرگاه بین محرک و پاسخ رابطه خوشایند و لذتبخشى پدید آید، آن رابطه تقویت مىشود و برعکس، اگر بین محرک و پاسخ رابطه ناخوشایند و آزاردهندهاى به وجود آید، آن پاسخ خاموش مىشود و از بین مىرود.
ب-مفاهیم ثانوی پیش از 1930
1- پاسخ چندگانه:طبق این قانون اگر اولین پاسخ به حل مساله نینجامد پاسخهای دیگری به كار می گیریم. البته یادگیری کوشش خطا به این وابسته است که حیوان سعی کن تا پشت سرهم چندین پاسخ بدهد تا اینکه به پاسخ درست بیانجامد اکثر یادگیری ها به این واقعیت وابسته است که ارگانیسم تا رسیدن به پاسخی که به حل مسئله می انجامد فعال باقی بماند.
2-آمایه یا نگرش: منظور از آمایه،آمادگی یادگیرنده است ( پیشینه ارگانیسم و حالات موقتی بدنی) پاسخ به هر موقعیت بیرونی هم به شرایط انسان و هم به طبیعت موقعیت وابسته است و اگر شرایط معینی در انسان بخشی از موقعیت به حساب می آید. تفاوتهای فردی در یادگیری را می توانبه وسیله تفاوتهای اساسی میان افراد تبین کرد یعنی بوسیله میراث فرهنگی و ژنتیکی یا بوسیله حالتهای گذرا چون محرومیت ،خستگی یا شرایط هیجانی گوناگون .عواملی که نقش خشنود کننده (ارضائ کننده ها) و آزارنده هارا بازی می کند هم به پیشینه ارگانیزم و هم به حالت موقتی بدنی در زمان یادگیزی وابسته اند.
3-غلبه عناصر : تنها بعضی از عناصر هر موقعیت بر رفتار اثر می گذارند. ثراندیک با مفهوم غلبه عناصر پیچیدگی محیط را معرفی کرد و نتیجه گرفت که ما بطور انتخابی به جنبه های مختلف آن پاسخ می دهیم به سخن دیگر ،ما معمولا به بعضی عناصر یک موثعیت پاسخ می دهیم نه به همه آنها بنابراین ، پگونگی پاسخ دهی ما به یک موقعیت هم به آنچه مورد توجه مان قرار می گیرد وابسته است و هم به نوع پاسخهایی که به آنچه مورد توجه مان قرار می گیرد پیوند یافته اند.
4- پاسخ از راه قیاس: پاسخ به یك موقعیت ناآشنا بر اساس عناصر مشترك صورت می گیرد (انتقال یادگیری) برخلاف انضباط صوری که می گفتند ذهن آدمی از قوای مختلفی مانند استدلال،و توجه ، قضاوت و حافظه تشکیل یافته و اینها از راه تمرین نیرومند می شوند.
5- جای گشت یا جا به جایی تداعی یعنی مادامی که تعداد کافی عناصر محرک از موقعیت اصلی در موقعیت تازه موجود باشد،همان پاسخ اولیه داده خواهد شد.
قوانین یادگیری ثرندایك پس از سال 1930:
1- قانون تمرین تجدید نظر شده : بعد از سال 1930 بطور كلی قانون تمرین رد شده است.
2- قانون اثر تجدید نظر شده : فقط وضع خشنود كننده باعث یادگیری می شود بنابراین تنبیه هیچ اثری در یادگیری ندارد.
3- تعلق پذیری : وقتی محرك و پاسخ متعلق به یكدیگر باشند تداعی بهتری صورت می گیرد.
فواید
ثراندایک با قانون اثر خود نخستین کسی بود که در شرایط کنترل شده مشاهده کرد که پیامدهای رفتار برنیرومندی آن اثر بازگشتی دارند.
الف)سازمان دادن مواد کلامی که فرد یاد می گیرد.
ب) اگر اثر تولید شده به یک نیاز ارگانیسم ارتباط پیدا کند موثرتر است.
اصل قطبیت: یک پاسخ یاد گرفته شده در جهتی که در آن شکل گرفته است با آمادگی کامل داده می شود.
4- گسترش اثر : یك وضع خشنود كننده احتمال بازگشت پاسخهای پیرامونی پاسخ تقویت شده را نیز افزایش می دهد.
اسکینر
انواع شرطی سازی
1- رفتار پاسخگر(شرطی شدن نوعS ) به وسیله محرک فراخوان که معمولا یک محرک فیزیولوژیکی است، ایجاد میشود.نیرومندی شرطی شدن معمولا با مقدار پاسخ شرطی معین می شود. پاسخهای غیر شرطی مثالهایی از رفتار پاسخگر هستند زیرا انها بوسیله محركهای غیر شرطی فراخوانده می شوند .رفتار پاسخگرهمه بازتاب ها، مانند پرش دست در نتیجه سوزن زدن به آن، تنگ شدن مردمك چشم بر اثر نور، و ترشح بزاق در حضور غذا را شامل می شود
2- رفتار کنشگر( شرطی شدن نوع R ) رفتاری خودانگیخته است که هیچ محرک پیشایند معینی را به عنوان محرک مولد آن نمیتوان مشخص کرد. به عبارت دیگر، رفتار کنشگر به وسیله محرکها فراخوانده نمیشود، بلکه آن رفتار از جاندار صادر میشود. نیرومندی شرطی شدن معمولا با نرخ پاسخ معین می شود. از آنجا كه رفتار كنشگر در ابتدا با محرك های شناخته شده همراه نیست، خود به خودی به نظر میرسد. مثالهای این نوع رفتار عبارتند از سوت زدن، برخاستن و راه رفتن، رها كردن یك وسیله بازی و انتخاب وسیله دیگری از سوی كودك، و حركت دادن دست ها، بازوها، یا پاها به طور دلبخواهی
اصول شرطی شدن كنشگر
تمایز اصلی اسكینر كشف روابطی بوده است كه بین تقویت و رفتار وجود دارد. بین دو اصطلاح تقویت كننده وتقویت اگرچه به هم مربوط هستند ، باید تفاوت قائل شد زیرا تقویت كننده یك محرك است در صورتیكه تقویت تاثیر ان است. اسكینر برای شناسایی تقویت كننده های اثر بخش هیچ قاعده ای بدست نمی دهد ، بلكه می گوید تنها عامل مشخص كننده اینكه چیزی تقویت كننده است یا نه تاثیر آن بر رفتار است.
هر پاسخی که با یک محرک تقویت کننده دنبال گردد تکرار می شود.
محرک تقویت کننده چیزی است که نرخ پاسخدهی را افزایش می دهد.
مهمترين انديشه هاي ثرندايك:
1- يادگيري در نتيجه پيوند بين محرك (S) و پاسخ (R) بوجود مي آيد به همين دليل به نظريه ثرندايك نظريه پيوندگرايي گويند.
2- يادگيري در نتيجه تداعي گرايي بوجود مي آيد.
3- نظريه ثرندايك رويكرد آزمايشي دارد.
4- يادگيري به صورت كوشش و خطا صورت مي گيرد.
5- يادگيري مبتني بر هيچ نوع تفكر و استدلالي نيست .
قوانين يادگيري ثرندايك تا قبل از سال 1930:
الف-مفاهيم اصلي
1- قانون آمادگي: شخص بايد آماده انجام عمل باشد.
2- قانون تمرين : پيوند بين محرك و پاسخ با تمرين نيرومند مي شود.
3- قانون اثر : پيوند بين محرك . پاسخ در نتيجه پاداش نيرومند مي گردد.
ب-مفاهيم ثانوي
1- پاسخ چندگانه:طبق اين قانون اگر اولين پاسخ به حل مساله نينجامد پاسخهاي ديگري به كار مي گيريم.
2-آمايه يا نگرش: منظور از آمايه،آمادگي يادگيرنده است.
3-غلبه عناصر : تنها بعضي از عناصر هر موقعيت بر رفتار اثر مي گذارند.
4- پاسخ از راه قياس: پاسخ به يك موقعيت ناآشنا بر اساس عناصر مشترك صورت مي گيرد (انتقال يادگيري).
5- جاي گشت يا جا به جايي تداعي
قوانين يادگيري ثرندايك پس از سال 1930:
1- قانون تمرين تجديد نظر شده : بعد از سال 1930 بطور كلي قانون تمرين رد شده است.
2- قانون اثر تجديد نظر شده : فقط وضع خشنود كننده باعث يادگيري مي شود بنابراين تنبيه هيچ اثري در يادگيري ندارد.
3- تعلق پذيري : وقتي محرك و پاسخ متعلق به يكديگر باشند تداعي بهتري صورت مي گيرد.
4- گسترش اثر : يك وضع خشنود كننده احتمال بازگشت پاسخهاي پيراموني پاسخ تقويت شده را نيز افزايش مي دهد.
تأثير ثرندايك بر آموزش و پرورش :
|
- 1- در نظر گرفتن موقعيت يادگيري |
2- در نظر گرفتن پاسخ مورد نظر جهت پيوند با موقعيت |
|
3- پيوند را خود تشكيل دهيد |
4- پيوندهاي بي مورد ايجاد نكنيد |
|
55- در صورت كفايت يك پيوند ، پيوند ديگري ايجاد نكنيد |
6- پيوندها بايد بعمل بينجامد |
|
7- موقعيت ها بايد در ارتباط با مسايل زندگي باشد |
ثرندايك براي آموزش قواعد زير را پيشنهاد مي كند: