اسکینر

اسکینر ( 1990-1904) در ایالت پنسیلوانیا متولد شد. در ابتدا رشته های زبان انگلیسی و نویسندگی و حقوق را تجربه کرد بعدا به روانشناسی روی آورد. یکی از علاقه های اصلی او پیوند دادن یافته های آزمایشگاهی به حل مسایل انسانی بود. اسکینر در رمان خود به نام آرمانشهر (Walden two) برداشتش را از جامعه آرمانی اش نشان داد که نه تنها بر اصول علمی رفتار انسان استوار بود بلکه طوری طراحی شده است که به جای روش های کنترل آزارنده ، روش های مثبت کنترل بر آن حاکم باشند.  از خدمات او می توان به مواردی چند اشاره نمود از جمله: یادگیری برنامه ای، ماشین های یادگیری، به کاربردن مهندسی رفتار در رفع انواع مشکلات در سنین مختلف مثل هراس ها، اختلالات روان پریشی و .... همچنین کتاب فراسوی آزادی و شان اسکینر از شهرت جهانی دارد. در خلال جنگ جهانی دوم اسکینر کوشید تا نظزی خود را در زمینه دفاع ملی به کار گیرد.

مفاهیم نظری عمده

رفتارگرایی رادیکال: فلسفه علمی به نام رادیکال را پایه گذاری کرد این جهت گیری علمی زبان و تفسیر های وابسته به رویداد های ذهنی را رد می کند. برای اسکینر جنبه های قابل مشاهده و قابل اندازه گیری محیط، رفتار جاندار و پیامد های رفتار مواد با ارزش پژوهش به حساب می آیند.

رفتار پاسخگر: اسکینر دو نوع رفتار را نام می برد : رفتار پاسخگر  و رفتار کنشگر  که.به وسیله محرک شناخته شده فراخوانده می شود. پاسخ های غیر شرطی مثالهایی از رفتار پاسخگر هستند.زیرا آنها به وسیله محرکهای فرخوانده می شود. رفتار پاسخگر(شرطی شدن نوعS ) به وسیله محرک فراخوان که معمولا یک محرک فیزیولوژیکی است، ایجاد می‌شود.نیرومندی شرطی شدن  معمولا با مقدار پاسخ شرطی معین می شود. پاسخهای غیر شرطی مثالهایی از رفتار پاسخگر هستند زیرا انها بوسیله محركهای غیر شرطی فراخوانده می شوند .رفتار پاسخگرهمه بازتاب ها، مانند پرش دست در نتیجه سوزن زدن به آن، تنگ شدن مردمك چشم بر اثر نور، و ترشح بزاق در حضور غذا را شامل می شود

رفتار کنشگر: به مسیله محرک خاصی فراخوانده نمی شود بلکه صرفا از جاندار صادر می شود. برخلاف رفتار پاسخگر که به محرکی که پیش از آن می آید وابسته است رفتار کنشگر به وسیله ی پیامد هایش کنترل می شود. رفتار کنش‌گر( شرطی شدن نوع R  ) رفتاری خودانگیخته است که هیچ محرک پیشایند معینی را به عنوان محرک مولد آن نمی‌توان مشخص کرد. به عبارت دیگر، رفتار کنش‌گر به وسیله محرک‌ها فراخوانده نمی‌شود، بلکه آن رفتار از جاندار صادر می‌شود. نیرومندی شرطی شدن  معمولا با نرخ پاسخ معین می شود. از آنجا كه رفتار كنشگر در ابتدا با محرك های شناخته شده همراه نیست، خود به خودی به نظر میرسد. مثالهای این نوع رفتار عبارتند از سوت زدن، برخاستن و راه رفتن، رها كردن یك وسیله بازی و انتخاب وسیله دیگری از سوی كودك، و حركت دادن دست ها، بازوها، یا پاها به طور دلبخواهی

شرطی شدن نوع S  (نوع محرک) همان شرطی شدن پاسخگر است که اهمیت اصلی را به محرک میدهد ( با شرطی شدن کلاسیک یکی است) شرطی شدن نوع R  (نوع پاسخ) همان شرطی شدن کنشگر است ک اهمیت اصلی را به پاسخ می دهد. و بسیار شبیه به شرطی شدن وسیله ای ثرندایک است. اسکینر معتقد بود اکثر رفتارهایی که انسانها انجام می دهند کنشگر هستند.

دو اصل مهم شرطی شدن کنشگر عبارتند از: 1- هر پاسخی که با یک محرک تقویت کننده دنبال گردد تکرار می گردد 2- محرک تقویت کننده چیزی است که نرخ پاسخدهی را افزایش می دهد

از نظر اسکینر عامل اصلی مشخص کننده تقویت کننده بودن چیزی تاثیر آن بر رفتار است. اسکینر در تعریف شخصیت از تقویت بهره می جوید و شخصیت را الگو های رفتاری ثابت که در طول زندگی حاصل شده اند، میداند(مثل یادگیری زبان). . او همچنین فرهنگ را به صورت مجموعه ای از وابسته های تقویتی معرفی می کند. برای مثال اسکینر برای هدایت شخصیت کودکان این مراحل را پیشنهاد میکند : مشخص کردن هدف شخصیتی کودک تعریف رفتاری هدف پاداش دادن به رفتار های هماهنگ با هدف یکنواخت عمل کردن

جعبه اسکینر: اطاقک کوچکی که اسکینر آزمایش های خود را در آن انجام می داد و بسیار شبیه به جعبه معمای ثرندایک است؛ که شامل کف سیمی مشبک، یک چراغ، یک اهرم، و یک ظرف غذا است.که با فشار دادن اهرم توسط حیوان مکانیسم غذا دهی راه اندازی می شود. اسکینر برای ردیابی رفتار حیوان از یک نمودار تراکمی استفاده می نمود که هرچه منحنی نمودار شیب دار تر باشد نرخ پاسخدهی بیشتر است و خطوط موازی با محور افق نشان دهنده بی پاسخی اند. شرطی کردن پاسخ فشار دادن شامل سه مرحله است: محرومیت تربیت کردن در جعبه آزمایش فشار دادن اهرم

1- محرومیت ( چند ساعت بدون غذا) 2- تربیت کردن در جعبه آزمایش( غذا همراه با صدای تیک) 3- فشار دادن اهرم( باعث دریافت غذا و تقویت شدن رفتار)

شکل دهی  روشی برای تربیت حیوان است که در آن بعد از اینکه حیوان در برنامه محرومیت گذاشته می شود مکانیسم غذا دهی وقتی به کار می رود که حیوان در نیمه راه به سوی اهرم باشد.که اگر حیوان  به اهرم نزدیک شود آزمایشگر به تقویت می پردازد و در نهایت زمانی حیوان تقویت می شود که اهرم را فشار دهد. در شکل دهی آزمایشگر به جای اینکه منتظر بماند تا پاسخ مطلوب صادر شود، یکی از رفتارهایی را که شباهت اندکی به رفتار دلخواه دارد انتخاب می کند و آن را نقطه آغاز کار خود قرار می دهد. چیزی که برای موفقیت این روش بسیار مهم است این است که در ابتدا باید محیط کاملا کنترل شود.

شکل دهی  دارای 2 جزء است: تقویت تفکیکی( تنها برخی پاسخ ها تقویت شوند) و تقریب های متوالی( تنها پاسخ هایی که یکی بعد از دیگری به پاسخ مورد نظر آزمایشگرنزدیک اند تقویت می شوند)

خاموشی: وقتی که تقویت کننده را از موقعیت شرطی سازی کنشگر خارج کنیم خاموشی ایجاد می شود.و در پی آن پاسخ به میزان خط پایه ( سطح کنشگر) برمی گردد.

بازگشت خود بخودی در نظریه شرطی سازی كنشگر

اگر پس از خاموشی ،حیوان برای مدتی به درون قفس نگداری اش قرار داده شود و دوباره به موقعیت ازمایشی بازگردانده شود باز هم برای مدتی كوتاه به فشار داده اهرم خواهد پرداخت بدون اینكه برای این كار مجددا تربیت شده باشد

 

رفتار خرافی: اگر تقویت مستقل از رفتار حیوان باشد به آن تقویت ناوابسته میگویند. که در این حالت از حیوان رفتار های عجیبی سر می زند. در انسان نیز مثال های زیادی را می توان ذکر کرد که حاکی از وجود رفتار خرافی ناشی از تقویت ناوابسته است.

کنشگر تمییزی: اگر حیوان بیاموزد که وقتی که چراغ روشن است اهرم را جهت دریافت غذا فشار دهد و وقتی که خاموش است فشار ندهد، چراغ روشن به صورت علامتی برای پاسخ فشار دادن اهرم در می آید. به این ترتیب کنشگر تمییزی ایجاد شده است، در این صورت نور محرک تمییزی یا sD  است و خاموش بودن چراغ نشان دهنده s  (اس دلتا) است. بنابر این بین کنشگر تمییزی و شرطی شدن پاسخگر شباهت زیادی وجود دارد.

زنجیره سازی:  در این روش اجزای ساده رفتار به دنبال هم قرار داده میشوند و از ترکیب آنها یک رفتار پیچیده ظاهر می شوند. یک زنجیره رفتاری از یک رشته محرک های تمییزی و یک رشته پاسخ تشکیل می شود که در آن هر پاسخ به استثنای آخرین پاسخ به صورت یک sD  برای پاسخ بعدی عمل میکند.و آخرین پاسخ با تقویت کننده دنبال می شود. در زنجیره رفتاری هر رفتار 2 نقش را ایفا می کند: 1- رفتار قبلی را تقویت می کند 2- به صورت محرک تمییزی باعث ایجاد رفتار مرحله بعدی می شود. زنجیره سازی دارای 3 نوع است: 1- ارائه تکلیف کامل 2- زنجیره سازی مستقیم یا رو به جلو 3- زنجیره سازی وارونه یا رو به عقب.

تقویت

اصطلاحاتی مانند خشنود کننده و آزارنده، آنچنان که در نظریه ثورندایک به کار می رفتند جایی در نظریه ی بسیار عینی اسکینر ندارند. بنابراین اسکینر تقویت کننده را به این صورت تعریف می کند:

رویدادی که بعد از یک پاسخ واقع می شود و احتمال وقوع دوباره آن پاسخ را تغییر می دهد

تقویت کننده ثانوی: هر محرک خنثایی که با یک تقویت کننده نخستین همراه شود خاصیت تقویت کنندگی می یابد. پس می توان نتیجه گرفت که هر محرک تمییزی یک تقویت کننده ثانوی است. تقویت کننده تعمییم یافته نوعی از تقویت ثانوی است که به بیش از یک تقویت کننده اولیه پیوند یافته است. البته به عقیده اسکینر سرانجام تقویت کنده های تعمیم یافته موثر می افتند حتی اگر با تقویت کننده نخستین همراه نباشند که این اظهار نظر ، اسکینر را به مفهوم خودمختاری کارکردی آلپورت نزدیک می کند. خلاصه کلر و شونفلد

1- محرکی که با یک تقویت کننده همراه می شود ارزش تقویتی پیدا می کند.

2-  تقویت کننده مثبت یا منفی بر تقویت کننده ثانویه همان اثر را دارد.

3- تقویت کننده ثانویه مستقل و غیر اختصاصی می شود همان اثر اولیه را دارد.

4- از طریق تعمیم علاوه بر محرکی که با تقویت وابسته است بسیاری محرک های دیگر نیز ارزش تقویتی می یابند.

تقویت‌کننده‌های تعمیم‌یافته

تقویت‌کننده‌های ثانویه‌ای هستند که با بیش از یک تقویت‌کننده اولیه همراه بوده‌اند و خاصیت تقویت‌کنندگی پیدا نموده‌اند، مثل پول. زیرا هم برای موجود زنده که از غذا محروم بوده است و هم برای شخصی که میلی به غذا ندارد، تقویت‌کننده می‌باشد.البته ممکن است به خودمختاری کارکردی برسد یعنی بدون تقویت هم اینکار ر انجام دهد.

زنجیره سازی

زنجیره سازی که عبارت است ازمتصل کردن زنجیره پاسخها پدیده مهمی دریادگیری کنشگراست. حتی رفتارظاهرا ساده ای مانند فشردن اهرم درجعبه اسکینرزنجیره پاسخهای متفاوتی را دربردارد. دراثرتداعی شدن با محرکهای تمیزی ((SD مثل صدای مکانیزم غذادهی که تقویت کننده های ثانوی شده اند آموخته می شوند. درابتدا محرکهای تمیزی که تقویت کننده های ثانوی می شوند آنهایی هستند که مستقیما با تقویت تداعی شده اند( مانند صدای مکانیزم غذادهی). اما به مرورزمان آن دسته ازمحرکهای تمیزی که بسیارمتفاوت هستند( مانند بوی اهرم) نیزمی توانند تقویت کننده های ثانوی شوند. بدین ترتیب زنجیره ای ازپاسخها به ترتیب محرکهای تمیزی می توانند به هم متصل شوند که هرکدام تقویت کننده ای ثانوی است که با تقویت کننده نخستین دراین مورد غذا- تداعی شده است.

تقویت كننده های مثبت و منفی 

1- تقویت كننده مثبت نخستین چیزی است كه برای جاندار بطور طبیعی تقویت كننده است مثل اب تقویت کننده مثبت چه نخستین و چه ثانوی ، چیزی است که وقتی در نتیجه پاسخی به موقعیت اضافه می شود احتمال بازگشت آن پاسخ را افزایش می دهد. تقویت کننده منفی چه نخستین و چه ثانوی چیزی است که وقتی در نتیجه پاسخی از موقعیت خارج می گردد احتمال بازگشت آن پاسخ را افزایش میدهد

2- تقویت كنده منفی نخستین :چیزی است كه بطور طبیعی برای جاندار مضر است مانند شوك برقی .تقویت كننده منفی چه نخستین و چه ثانوی ،چیزی است كه وقتی در نتیجه پاسخی از موقعیت خارج می گردد احتمال بازگشت آن پاسخ را افزایش می دهد.

تنبیه

زمانی رخ می دهد كه پاسخ چیز مثبتی را از موقعیت حذف می كند یا چیزی منفی به ان می افزاید .تنبیه احتمال پاسخ را كاهش نمی دهد اگر چه سبب بازداری یا واپس زدن پاسخ می شود تا زمانی كه تنبیه بكار می رود عادت ضعیف نمی گردد. باید توجه داشت طبق تعریف، تقویت منفی و تنبیه دو پیامد متفاوت با اثرات متضاد با هم دارند. تنبیه زمانی رخ می دهد که پاسخ، چیز مثبتی را از موقعیت حذف کند یا چیز منفی به آن بیفزاید. اسکینر و ثرندایک هم رای بودند که تنبیه احتمال پاسخ را کاهش نمی دهد. اسکینر تنبیه را برای حذف رفتار نادرست یا نا مطلوب می داند . پژوهش ها نشان داده اند که روش ساده عدم تقویت در از بین بردن یک عادت به اندازه عدم تقویت همراه با اضافه تنبیه موثر است. و مضرات تنبیه را نیز ندارد.

اثرات جانبی تنبیه

1- تنبیه آثار هیجانی نامطلوب به جا می گذارد

2- تنبیه تنها به ارگانیسم نشان می دهد كه چه كار نكند نه اینكه چه كار بكند

3- تنبیه صدمه زدن به دیگران را توجیه می كند

4- كودك با قرار گرفتن در موقعیتی كه بتواند در آن رفتار قبلا تنبیه شده خود را انجام دهد،‌بدون اینكه برای آن تنبیه شود،‌ممكن است وادار به انجام آن رفتار شود

5- تنبیه سبب پرخاشگری در شخص تنبیه شده می شود

6- تنبیه اغلب یك پاسخ نامطلوب را جانشین پاسخ نامطلوب دیگر می كند

جانشین تنبیه

به جای تنبیه میتوان از روش های دیگری استفاده کرد مثل: تغییر دادن محیط استفاده از روش اشباع یا دلزدگی توجه به مرحله رشد کودک استفاده از روش تقویت رفتار نا همساز و در نهایت آخرین و بهترین روش خاموشی است.

مقایسه اسکینر و ثرندایک

تشابهات: اعتقاد به کنترل رفتار به وسیله محرک های موجود در محیط بی اثر بودن تنبیه

تفاوت ها: ثرندایک  وسیله اش برای سنجش میزان یادگیری زمان صرف شده تا رسیدن به راه حل بود در مقابل اسکینر نرخ پاسخدهی را به عنوان متغیر وابسته به کار میبرد.

تاثیر داروین بر اسکینر

داروین معتقد بود که در طبیعت همه نوع صفات مختلفی آشکار می شوند؛ نیروهای طبیعی برای برگزیدن صفاتی که به بقا کمک میکنند دست به کار می شوند.همین طور همه نمع پاسخ در رفتار آشکار می شوند ؛ پیامد های آنها روی این پاسخ ها تاثیر می گذارند. برخی را انتخاب و برخی دیگر را حذف می کنند. ثرندایک این نکته را اساس یادگیری کوشش و خطای خود قرار داد و اسکینر نظریه یادگیری کنشگر خود را بر همینعقیده بنا نهاد  و نوشت که(( هم در انتخاب طبیعی و هم در شرطی سازی کنشگر پیامد ها نقشی را که قبلا به ذهن خلاق پیشین واگذار شده بود بر عهده می گیرند)).

برنامه های تقویت

تقویت سهمی از تقویت پیوسته در مقابل خاموشی مقاوم تر است. مهم ترین برنامه های تقویت عبارتند است:

1-  برنامه تقویتی پیوسته یا پیاپی  (CRF): هر پاسخدرست آزمودنی در ضمن یادگیری تقویت می شود.

2- برنامه تقویتی فاصله ثابت (FI): تقویت تنها پس از سپری شدن یک مدت زمان معین صورت میگیرد.

3- برنامه تقویتی نسبت ثابت( FR): تقویت تنها پس از اتفاق افتادن تعداد معینی پاسخ صورت میگیرد.

4- برنامه تقویتی فاصله متغیر (VI) : تقویت در پایان فواصل مختلف رخ میدهد.

5- برنامه تقویتی نسبت متغیر (VR) : تقویت بعد از میانگینی از رفتار ها رخ می دهد.

6-  برنامه تقویت همزمان و قانون جور کردن: اسکینر کبوتران را تربیت کرد تا به دو دکمه که همزمان در دسترس بودند اما با برنامه های مختلفی تقویت می شدند نوک بزنند. او گزارش داد که کبوتران در دوره خاموشی پاسخ های خود را به نسبت برنامه های مختلف توزیع می کنند. بعد ها ریچارد هرنستاین با ذکر این نکته که  تحت برنامه های همزمان فراوانی نسبی رفتار با فراوانی تقویت جور در می آید مشاهدات اسکینر را روشن تر ساخت.

7- برنامه تقویت زنجیره ای همزمان: در حالی که برنامه تقویت همزمان برای بررسی رفتارهای انتخابی ساده به کار میرود، برنامه تقویت زنجیره ای همزمان برای بررسی رفتارهای انتخابی پیچیده مورد استفاده قرار می گیرد. در این برنامه رفتار حیوان در ضمن اولین مرحله آزمایش تعیین می کند در ضمن دومین یا آخرین مرحله آزمایش  چه نوع برنامه تقویتی دریافت خواهد کرد.

8- برنامه های نسبتی پیش رونده و اقتصاد رفتاری (PR) : در این برنامه حیوان با یک نسبت پایین (معمولا ثابت) شروع می کند و در طول جلسات آموزش بعدی نسبت پاسخ ها به  تقویت ها به طور منظم افزایش می یابد. احتمال افزایش پاسخ ها برای تقویت کننده بستگی به میزان ارزش تقویت کننده دارد.  

رقیق کردن برنامه تقویتی: تغییر یافتن تدریجی برنامه تقویت پیاپی به برنامه تقویت نا پیاپی

علت لزوم تغییر تقویت پیاپی به ناپیاپی این است که گرچه برنامه تقویت پیاپی در آغاز یادگیری مفید است اما ادامه آن ضروری نیست و معایبی دارد از جمله: به سیری یا اشباع می انجامد به لحاظ اتصادی به صرفه نیست در مقابل خاموشی بسیار حساس است

قراردادهای وابستگی

استفاده دیگر از شرطی سازی کنشگر است. بین دانش اموز و معلم به وجود ‏می اید. گاهی به این ها قرارداد رفتاری میگویند. بین معلم و دانش اموز. اگر ‏پنج دقیقه ارام باشی می توانی بری در حیاط بازی کنی. در حقیقت برای تغییر رفتار به وسیله وابستگی های تقویتی جاری به جایوابستگی های تقویتی دیرآیند است 

اصل پریماک  

مطابق این اصل، رفتارهایی که فراوانی بیشتری دارند، می‌توانند برای تقویت رفتارهایی که فراوانی کمتری دارند، به‌کار رود. به‌طور مثال، اگر فرزندی زیاد تلویزیون تماشا می‌کند ولی به تکالیف خود نمی‌پردازد، والدین می‌توانند به او بگویند که هرگاه تکالیفت را انجام دادی، می‌توانی تلویزیون تماشا کنی.   

ارزشیابی از نظریه اسکینر

روشن است كه ديدگاه­هاي متفاوتي توسط دانشمندان مختلفي در حوزه­ي روانشناسي يادگيري و رفتاري در خصوص شخصيت مطرح شده است. شايد این تنوع از اين جهت است كه ما تلاش مي­كنيم مفاهيم رفتارگراها را كه در خارج از حوزه­ي شخصيت مطرح شده بود در نظريه­هاي شخصيت مطرح كنيم. اكثر اين يافته­ها در آزمايشگاه به دست آمده و ديدگاه جزء­نگري نسبت به انسان داشته است. مي­بينيم كه توجه عمده در رويكرد يادگيري، اهميت به رفتارهاي ويژه و وابسته به موقعيت داده مي­شود و نه بر ويژگي­هاي عام در شخصيت. ديدگاه يادگيري در پي دستيابي به قوانين كلي يادگيري است، نه تفاوت­هاي فردي. در خصوص روش تحقيق نيز تاكيد اين ديدگاه بر تجريات آزمايشگاهي است، نه بررسي باليني و يا استفاده از پرسش­نامه­ها. در نهايت  مي­توان گفت نظريه­ي يادگيري بر اهميت متغيرهاي محيطي در سازماندهي و كنترل رفتار تاكيد  دارد.

به اعتقاد اسکینر (1987)، روانشناسی هنوز به عنوان جستجوگر عوامل تعیین کننده درونی باقی مانده است. به نظر او روانشناسی انسان­گرایی، روان­درمانی (بویژه روانکاوی) و روانشناسی شناختی سه مانعی هستند که راه پیشرفت روانشناسی را به سوی علم رفتار سد کرده­اند. به نظر اسکینر چنین گرایشهایی باعث می­شود تا ما از علم دور شویم، از دید او روانشناسی باید خود را به موضوع علمی قابل دسترسی محدود کند و مابقی داستان رفتار انسان را به فیزیولوژی بسپارد. به نظر او مفاهیم ذهنی توجه را از علل واقعی (محیطی) دور می­کنند و تنها موجب گمراهی و ابهام می­شوند. نسبت دادن رفتار به غرایز هم موجب نادیده گرفتن نقش عملی محیط می­شود. آنچه در مورد رفتارهای مشاهده پذیر صادق است، در مورد رفتارهای غیر قابل مشاهده نیز نظیر احساس، فکر و امثال آن نیز صدق می­کند و خصوصیات و ویژگیهای آنها نیز با عوامل محیطی مثل وابستگی­های تقویتی تعیین می­شود .

خدمت ها

نقاط قوت رویکرد رفتاری را به­طور کلی می­توان در سه حوزه نام برد- 1  التزام به تحقيق نظام دار.  2- كشف و شناخت متغيرهاي موقعيتي و محيطي در تاثيرگذاري بر رفتار3- رويكرد عمل­گرايانه و مفيد در حوزه ي عمل و درمان.

كليه رويكردها در يادگيری با وجود اختلاف نظرهاي احتمالي بين آنها در يك نقطه­ي بسيار مهم همداستان­اند و آن روش­شناسي علمي و عيني است. هيچ رويكردي در مقايسه با رويكرد رفتاري تا اين اندازه به نقش مطالعات مشاهده پذير و روش­شناسي علمي تاكيد نكرده است. اهميت موقعيت و تحليل و توجه به متغيرهاي  محيطي تاثيرگذار در رفتار، مورد ديگري است كه در ديدگاههاي رفتاري به درستي تصريح و تبيين شده است و در نتيجه منجر به شيوه هاي مفيد در عمل شده است. جامعه، آموزش و پرورش، فرزندپروري و تغيير رفتار از جمله حوزه هايي است كه اصول مطرح شده در نظريه هاي يادگيري سود جسته اند.     

 انتقادها

به نظر انسانگراها انسان پيچيده تر از ماشين يا موش سفيد است. به نظر آنها اسكينر ارده آزاد را ناديده گرفته است. اگر با ماهيت انسان از ديدگاه اسكينر موافق باشيم و اگر با كنترلي كه ديگران بر تقويتهاي ما دارند هدايت شويم، روئسا و حكومتها چه خواهند كرد؟

اسكينر براي مسائل اجتماعي، اقتصادي، و مذهبي و فرهنگي از موقعيتهاي ساده­اي استفاده كرده است. آيا همه رفتارها آنطور كه اسكينر عقيده داشت آموخته مي­شوند؟ بندورا با اين ديدگاه مخالف است و در واقع عمده نظام او بر اين مبناست كه علاوه بر انواع يادگيري كه اسكينر مطرح كرده است. نوع ديگري از يادگيري وجود دارد و در آن مفاهيم شناختي عمده­اي دخيل هستند.

اسكينر خود در اواخر عمر خود با انتقادهاي شناخت­گرايان روبرو بود. او مقاله­اي با اين عنوان  نوشت: «چرا من يك روانشناس شناختي نيستم؟». او سعي كرد تا با شكل­گيري روانشناسي شناختي مقابله كند. به نظر او عجيب است كساني كه خصمانه­ترين اعتراضات را نسبت به دستكاري رفتار سرمي­دهند، براي تغيير افكار شديدترين كوششها را به كار مي­برند. ظاهراً آزادي و شأن انسان تنها زماني مورد تهديد قرار مي­گيرد كه رفتار از طريق تغيير فيزيكي محيط تغيير كند، اما زماني كه حالات ذهني كه گفته مي­شود مسئول رفتار هستند- تغيير داده شود، تهديدي متوجه انسان نمي­شود. با اين وجود انتقادهاي عمده­اي از نظام اسكينر توسط روانشناسان و حتي دانشمندان ساير علوم در مورد ديدگاه راديكال او در مورد انسان به عمل آمده است.